هیماهیما، تا این لحظه: 12 سال و 25 روز سن داره

هیما جون

و این داستان...

1391/11/21 14:57
نویسنده : دایی هیما
732 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

آی قصه ،قصه ،قصه

 

 

یه روز هیما جون چشم همه رو دور میبینه و تصمیم میگیره یه گوش مالی به مائده جون بده...شیطان

 

 

 

 

 

مائده جون هم از همه جا بی خبر داره تو دنیای خودش خوش میگذرونه و اصن حواسش به هیما نیست...هورا

 

 

 

 

 

 

 

تو وسط همین شیطنتها مامان هیما خبر دار میشه که هیما وای وای وای....منتظر

 

 

میاد وامیسته بالا سر نی نی ها و بهشون اخطار میده که شلوغی ممنوع!!مشغول تلفن

 

 

 

 

و اینطوری میشه که نقشه هیما جون نقش بر آب میشه!کلافه

هیما خودشو میزنه زمین و ناراحته که مامانش همه نقشه هاشو بهم زدهعصبانی

مائده جون هم بی خبر از همه جا داره مات و مبهوت نگا میکنه!!تعجب

 

 

 

 

 

 

هیما جون عصبانی شده و پا میشه میره تا سر به کوه و بیابون بذاره و تنها باشه....ناراحت

مائده جون هم انگار تازه یه چیزایی دستگیرش شده!!متفکر

 

 

 

 

 

 

ولی مامان هیما دست بردار نیست و دوتا فرشته رو میاره تا براشون دادگاه تشکیل بده و تفهیم اتهام بشه!!زبان

 

 

 

 

 

 

نتیجه دادگاه خونوادگی مائده جون و هیما جون بدین شرح میباشد:یول

با توجه به این که هیما خانم فقط قصد گوش مالی مائده خانم را داشته و عملا" کاری انجام نداده و با نظر به اینکه این دوتا فرشته خیلی همدیگرو دوست دارن دادگاه رای برائت هیما خانم رو صادر میکنه!!خوشمزه

هیما خیلی خوشحاله!!نیشخند

اما انگار مائده جون زیاد از این حکم راضی نیست و یکم دلخور شده!قهر

 

 

 

 

 

ولی خب ...

این دوتا فرشته عاشق همدیگه هستن و هیچوقت از دست هم ناراحت نمیشن

خدا رو شکر همه چی به خوبی و خوشی تموم میشه

 

 

 

 

بالا رفتیم ماست بود ، قصه ما راست بود

پایین اومدیم دوغ بود ، قصه ما قصه بود

تا بعد..بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ملیکا کوچولو
21 اسفند 91 21:43
سلام عسل خاله.من لینکت کردم نازنازی. پیش ما هم بیا.http://melika8888
مامان حسین جون
31 فروردین 92 8:11
سلام هیما جون تولدت مبارک عزیزم ایشالله 120ساله بشی درضمن مامانی ممنونم ازین قصه تصویری که گفتین خیلی زیبا بود
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هیما جون می باشد